جنازه ای را بر راهی می بردند.
درویشی با پسر برسر راه ایستاده بودند.
پسر از پدر پرسید که بابا در اینجا چیست؟
گفت: آدمی...
گفت کجایش می برند؟
گفت: به جایی که نه خوردنی و نه پوشیدنی. نه نان و نه آب.
نه هیزم . نه آتش. نه زر. نه سیم. نه بوریا . نه گلیم.
گفت: بابا مگر به خانه ما می برندش؟!!
کانون فرهنگی تربیتی مطهره باغبادران...برچسب : نویسنده : kanoonmotaharea بازدید : 127